نفسای مامان در تهران
تو این پست عکسای ملینا و کوروش در تهران رو می زارم دو هفته ای که تهران بودیم مامان جونم و خواهر مهربونم آزی حسابی زحمت کشیدن و خجالتمون دادن کوروش خان که همه ی خونه عزیزشو زیرو رو کرد و عزیز مجبور شد همه چیز رو از دست آقای کنجکاو جمع و جور کنه تا کمد دیواری ها و دمپایی های تو بالکن و لباسشویی و لباسای تو کمد و در پوش لوله بخاری و ............... از دست کوروش در امان نبودن خلاصه حسابی شیطونی کرد و از در و دیوار بالا رفت. ملی خانومم که با خاله آزی حال می کرد و همش به ددر دودور بود یه روز پارک لاله یه روز ساعی _ آب و آتش_ پارک دانشجو خلاصه همش ددر بودیم و حوصلش سر نمی رفت.خاله مریم و خاله آرزو آجی های مهربون خودمم که خیلی زحمت ...